خیلی وقتا...
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

خیلی وقتا ...


دلت میگیره ... فقط خودتی که اینو توی درونت حس میکنی


خیلی چیزارو از بقیه مخفی میکنی


هدفت رو میدونی


اما خسته ای ... خسته تر از اونیکه بتونه یه تبسم خیلی خیلی کوچیک داشته باشه


فکر میکنی هیچی .. هیشکی نیست که تورو بفهمه


میری جلو


پیش اونایی که یه زمانی فکر میکردی واسشون ارزش داشتی


اما خیلی زود میفهمی که اشتباه کردی


میفهمی دیگه ارزشی واسشون نداری


لبات میلرزن


حس میکنی چشمات دارن خیس میشن


احساس میکنی که قلبت داری یه جوری میشه


انگار ... انگار با هر قطره اشکی که میریزی قلبت تکون میخوره


وجودت ذره ذره تموم میشه





:: بازدید از این مطلب : 501
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 مرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست